شاهزاده مامان و باباش

سلام به گل پسر

سلام عزیز مامان. تو این مدت خیلی باهات حرف زدم ولی به خاطر ترسم شروع به نوشتن و درست کردن وبلاگ نکردم. وقتی روی آبجی کوچولوت باردار بودم اول از همه براش وبلاگ درست کردم ولی وقتی خدا فرشته اش رو از پیش مامان و بابا برد وبلاگش برام سنگین بود. حالا برای تو مینویسم. امیدوارم خدا منو لایق بدونه و بذاره تو پیشم بمونی. میدونستی بابا خیلی دوستت داره. خیلی زیاد. همش حالتو میپرسه و میگه گل پسر ما چی میگه. انتظار داره زود زود باهاش حرف بزنی. ایشالا هزار ساله شی گلم
19 خرداد 1393